تنبیه غیبت کننده به سبک شهیدان
شنبه, ۱۹ دی ۱۳۹۴، ۰۵:۰۵ ب.ظ
مجالس مهمونی یکی از جاهائیه که
بستر برای حرف زذن از دیگران آماده ی آماده س.
توی یکی از همین مهمونی هن،منم مثل بقیه
شروع کردم به حرف زذن در مورد یکی از آشناها.
وقتی ازمجلس برمی گشتیم،محمد گفت:
می دونی غیبت کردی!حالا باید بریم در خونشون
تا بگی پشت سرش چی گفتی.گفتم:ینطوری که پاک آبروم میره.با خنده گفت:
«تو که از بنده خدا این قدر می ترسی،
چرا از خود خدا نمی ترسی؟!»
همین یه جمله برام کافی بود
تا نه دیگه غیبت کننده باشم و نه شنونده ی غیبت.
شهید محمد گرامی-کتاب دل دریایی
۹۴/۱۰/۱۹
آی خـــــدا
مخاطبش تو بودیا
باید بیایی از من حلالیت بطلبی بس که نقشه شوم میکشی که چجوری دل من حقیرفقیرمسکین رو خون کنی:/