اخلاص
چهارشنبه, ۱۹ خرداد ۱۳۹۵، ۱۲:۳۶ ب.ظ
اولین بار وقتی پیشنهادشد به منبر بروم،استقبال کردم.آن شب کم خوابیدم،
نه از ترس مواجه شدن با مردم، بلکه باخود فکر می کردم فردا باید روی منبر بنشینم که
متعلق به رسول الله است.
از خدا خواستم مدد کند که از اولین تا آخرین منبری که خواهم رفت ،هرگز سخنی نگویم که
جمله ای از آن را باور نداشته باشم و این خواستن،عهدی بود که با خدای خود بستم.
اولین منبرم طولانی شد اما کسی را خسته نکرد. به گمان خودخوب بود.
چون عده ایی احسنت گفتند.
وقتی به دل مراجعه کردم از احسنت گویی ها خوشم آمده بود،به همین خاطر دعوت دوم و سوم را
رد کردم و چهارسال ،هرگز به هیچ منبری پا نگذاردم.
منبع:خاطرات و حکایات شیرین آموزنده از زندگانی حضرت امام خمینی (رحمـة الله علیه)
۹۵/۰۳/۱۹