می خواهم مثل تو باشم (قسمت دهم)
سه شنبه, ۱۶ شهریور ۱۳۹۵، ۰۷:۰۵ ب.ظ
سقای تشنه...
سقا صدایش میکردند.
به مادر گفته بود: میخوام اونجا سقا باشم. همیشه قبل از خودش به رزمندهها تعارف میکرد.
سر سفرهی ناهار و شام هم دنبال پارچهای آب میدوید و وقتوبیوقت به آنها آب تعارف میکرد.
میگفت: آب نطلبیده مراد است!
حتی آب قمقمهاش را هم میبخشید. تشنه شهید شد؛
همانطور که آرزو داشت.
شهیدزکریا صفرخانی
(«شب امتحان»، ص66)
امام محمد باقرعلیه السلام:
خداى تبارک و تعالى خنک ساختن جگر تشنه را دوست میدارد، و کسى که جگرى تشنه را سیراب سازد-چه از چهارپا باشد چه از غیر آن- در روزی که سایهاى جز سایهی او وجود ندارد، او را در سایهی عرش خویش جای می دهد.
غررالحکم، ح 6354
۹۵/۰۶/۱۶