طواف عشــ♥ـــق

یـــاران شتاب کنید که این راه رفتنی است نـــه گفتنی...

طواف عشــ♥ـــق

یـــاران شتاب کنید که این راه رفتنی است نـــه گفتنی...

مشخصات بلاگ
طواف عشــ♥ـــق

به نامِ نام زیبایت یــا ❀ الله ❀

عالم همه در طواف عشق است و دایره دار
این طواف حسین علیه السلام است.

سید اهل قلم:شهید آوینی
×××××××××××××××××

کپی و نشر بلامانع است.

محتاج دعای خیرتان

در پناه بهـــترین مــ♥ــادر

اللــهم عجل لولیک الفرج

نویسندگان

۱۲۳ مطلب توسط «سربازکوچولو» ثبت شده است

گناهان هفته...


صدای انفجار آمد و سنگرش رفت هوا.

 هرچه صداش زدیم، جواب نداد. 

سرش شده بود پر از ترکش. 

توی جیبش یک کاغذ بود که نوشته بود:


گناهان هفته:

 شنبه: احساس غرور از گل زدن به طرف مقابل؛ 

یک‌شنبه: زود تمام کردن نماز شب؛

 دوشنبه: فراموش کردن سجده‌ی شکر یومیه؛

 سه‌شنبه: شب بدون وضو خوابیدن؛

 چهارشنبه: در جمع با صدای بلند خندیدن؛ 

پنج‌شنبه: سلام کردن فرمانده زودتر از من؛

 جمعه: تمام کردن صلوات‌های مخصوص جمعه و رضایت دادن به هفتصدتا.»


اسمش «حسینی» بود.

 تازه رفته بود دبیرستان.


(«آخرین امتحان»، ص74)



امام کاظم علیه السلام:

هر کس در هر روز به محاسبه‌ی نفس نبپردازد

 [و از خود براى کارهایى که در آن روز کرده، حساب نکشد]، 

تا اگر کار نیکى کرده، بر آن بیفزاید، و اگر کار بدى کرده، به درگاه خدا استغفار و توبه کند، 

از ما [و اهل ولایت و پیرو ما]  نیست‏.

میزان‌الحکمه؛ ج1، ص106، ح396



۲ نظر موافقین ۴ مخالفین ۰ ۱۰ مرداد ۹۵ ، ۱۶:۰۷
سربازکوچولو

انفاق با قرآن...

برای بچه‌ها شکلات آورده بودند. مصطفی می‌گفت: هرکس شکلاتش رو به من بده، براش قرآن می‌خونم. 

هرچه اصرار کردیم که آن‌ها را برای چه جمع می‌کند، چیزی نگفت! 

من هم گفتم: به شرطی که برای من یاسین بخونی. 


مدتی بعد به دیدار خانواده‌ی شهیدی در بوشهر رفتیم. 

وضع مالی مصطفی طوری نبود که بتواند برای آن‌ها چیزی بخرد.

 شکلات‌ها را درآورد و به بچه‌ها داد. خجالت کشیدم از اینکه گفته بودم برایم یاسین بخواند.


شهیدمصطفی شمسا 

 «زنگ عبور»، ص27



قرآنکریم :

از تو [اى پیامبر] مى‏پرسند که   چه چیزى انفاق کنند؟ 

بگو: هر مالى [یا چیز سودمندى] انفاق کنید، نخست به پدر و مادر انفاق کنید، و خویشاوندان و یتیمان و بینوایان و درراه‌ماندگان؛ 

و هر کار نیکى کنید، خدا از آن آگاه است [و پاداش آن را کامل به شما خواهد داد.]


 سوره بقره، آیه 215


۱ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۰ مرداد ۹۵ ، ۱۶:۰۱
سربازکوچولو


عروسی بدون گناه...


زیباترین عروسی با دعوت اهل بیت و حضور ۲ شهید مدافع حرم در شب میلاد امام حسین (ع) ...



جملاتی تکان دهنده از همسر شهید مرتضی زارع


من و همسرم قصد داشتیم تا آغاز زندگیمان را در شب میلاد بهترین سرور کائنات حضرت سیدالشهداء علیه السلام آغاز کنیم.


دعوتنامه را خودمان نوشتیم. آقا مرتضی با اشتیاق تمام اصرار داشت تاریخ عروسیمان شب میلاد امام حسین (ع) باشد و روز پاسدار اشتیاقش را دوچندان می کرد.


کارت های عروسی را که توزیع می کردیم، جای برخی میهمانان را خالی دیدیم، شروع به نوشتن دعوتنامه کردیم برای امام علی علیه السلام، امام حسین (ع)، حضرت ابوالفضل (ع)، امام جواد، امام موسی کاظم، امام هادی و امام حسن عسگری علیهم السلام و دعوتنامه ها را به عموی آقا مرتضی که راهی کربلا بودند دادیم تا در حرم این بزرگواران بیندازند و برای حضرت مهدی (عج) هم نامه ای مخصوص نوشتیم.


از چهارده معصوم عاجزانه درخواست کردیم که در عروسی ما شرکت کنند و برای این که دعوت ما را قبول کنند دعای توسل خواندیم.


چند شب قبل عروسی خواب دیدم که من با لباس عروس و آقا مرتضی با لباس دامادی در حرم امام حسین (ع) هستیم و برایمان جشن گرفته اند، یک دفعه به ما گفتند که شما همیشه همسایه ما بودید و یک عمر همسایه ما خواهید ماند.


خواب عجیبی بود برای آقا مرتضی که تعریف کردم بسیار خوشحال شد و گفت: خوشا به حال شما؛ من می دانم که شما شهید می شوید، من به او گفتم اما به نظرم شما شهید می شوی چون مدت کوتاهی در خوابم بودید.



عروسیمان رنگ و بوی خاصی داشت، مسئول تالار به آقا مرتضی گفت: عروسی مذهبی در این تالار زیاد برگزار شده اما عروسی شما خیلی متفاوت بود.


برگه هایی را که در آن احادیث و جملات بزرگان نوشته بودیم، بین مهمان ها توزیع کردیم و جالب آن که عده ای به ما گفتند آن جملات، راه زندگیمان را عوض کرد! برای ما خیلی جالب بود که تاثیر یک کلام معصوم در مکانی به نام تالار عروسی، شاید تاثیرگذارتر باشد تا روی منبر…


عروسیمان متفاوت بود و شاید به خاطر حضور دو شهید بزرگوار #شهید_سجاد_مرادی  و

#شهید_مرتضی_زارع 

در این جشن بود…

آقا مرتضی همیشه می گفت: ازدواجم را مدیون حضرت زهرا (س) هستم و برای همیشه مدیون حضرت هستم.


شاید خنده دار باشد اما احتمالا ما اولین عروس و دامادی بودیم که قبل از آن که مهمانان به تالار بیایند ما آن جا حضور داشتیم، دلمان نمی خواست مهمانان را معطل کنیم. با گل زدن به ماشین عروس، مخالف بودیم و آن را خرج اضافه می دانستیم البته یکی از همسایه ها به اصرار دوستان چند شاخه گل به ماشین عروسمان زد.

در راه آرایشگاه به تالار، زندگیمان را با شنیدن کلام وحی آغاز کردیم. یادم می آید چون نزدیک اذان مغرب بود، آقا مرتضی آن قدر با سرعت رانندگی می کرد که فیلمبردار به او تذکر داد. در ماشین به من می گفت: نماز اول وقت مهم تر است تا فیلمبرداری! و وقتی وارد تالار شدیم آقا مرتضی به مهمانان گفت: برای تعجیل در فرج حضرت صلوات بفرستید.


🌧آن شب باران شدید می بارید عده ای گفتند ته دیگ خوردن های زیادی کار دستتان داد اما من مطمئن بودم که خداوند با بارش باران رحمتش به من یادآوری می کرد که همسرت سرسبد نعمت هایی است که من از روی رحمت به تو عطا کرده ام؛ چرا که صدای رحمت خدا مانند صدای پای پروانه روی گل ها بی صداست…

حدود دویست غذای اضافه، تاوان عروسی مذهبی گرفتنمان بود

عده ای نیامدند و اظهار کردند چگونگی عروسی شما قابل پیش بینی است! صبح فردای عروسی آقا مرتضی غذاهای باقیمانده را بسته بندی کرد و به خیریه داد، همان شد خیر و برکت در زندگیمان…

همسر عزیزم، دومین سالگرد عروسیمان مبارک باشد. خوشا به حالت! من با تمام ظلماتم روی زمین ماندم و تو در بهشت، در جوار امام حسین (ع) با تمام برکاتش…


پر بیراه نیست که لحظه جان دادن، نام مبارکش را بر زبان جاری کردی… برای همسفر جا مانده ات دعا کن…

۰ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۱۰ مرداد ۹۵ ، ۱۵:۳۹
سربازکوچولو

دلم کمی آرامش می خواهد


کمی استراحتــ...


از این پرچم های سه رنگـــــ


که سر تا سر پیکرم بکشند ‌و رویش بنویسند



 "شهید گمنام"



۷ نظر موافقین ۵ مخالفین ۰ ۰۶ مرداد ۹۵ ، ۱۶:۱۳
سربازکوچولو
برای نمایش مطلب باید رمز عبور را وارد کنید
۲۹ تیر ۹۵ ، ۱۹:۵۰
سربازکوچولو

حاج صادق

آهنگران میخوند :


یاد شبهایی که بسیجی میشدیم

شمع شبهای دوئیجی میشدیم.....


این مصرع آخر میدونین یعنی چی.... ؟؟؟؟


عراق تو منطقه دوئیجی بمب فسفری مینداخت فسفر با اکسیژن هوا سریع ترکیب میشه و شعله ور میشه

بچه بسیجی ها زیر بمب های فسفری گیر میکردن و فسفر به تن این بچه ها میچسبید و با هیچ وسیله‌ای خاموش نمیشد و آنها 

میسوختن ...

میسوختن...

میسوختن ....


و صبح باد ، خاکستر این بچه ها رو با خودش میبرد......


کی فهمید ؟؟؟؟


کی دلش سوخت ؟؟؟؟؟


کی میدونه کی سوخت !!!!!


کی میدونه چرا داد نزدن و سوختن. . . !!!!!!




••• شادی روح شهدا صلوات + و عجل فرجهم •••

۳ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۲۹ تیر ۹۵ ، ۱۲:۲۲
سربازکوچولو

عین خوش بودیم که عراق شیمیایی زد. گاز خفه کن بود؛ گاز زرد رنگی که همان جا دویست نفر از بچه ها را شهید کرد.تعداد ماسک ها خیلی کم بود.نفس تنگی بدی ایجاد می کرد. رنگ های صورت، زرد می شد؛ مثل اینکه زردچوبه پاشیده باشی. تا چندین روز این زردی از بین نمی رفت.

همان جا شیمیایی شدم و اثراتش روی اعضای بدنم ظاهر می شود؛کبد،قلب،کلیه و ریه هایم.

۹ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۳ تیر ۹۵ ، ۱۳:۰۳
سربازکوچولو


به نام خدایی💖👆 که حیا☺️ را زینت زن🙍 و حجاب روح😇 پاک انسان قرار داد!🌺

چادری هایی را می بینیم👀 که هر لحظه ⏱حرمت آن را می شکنند😔...

گمان🤔 می کنند چادر که بر سر بیندازند،پرده ای می شود در برابر حرکات نامعقولشان😳

چادر را مجوزی📃 می دانند تا هرکاری😈 را که دلشان می خواد انجام بدهند و در آخر محجبه و عفیف خوانده شوند😡

و نمی دانند چیزی که به چادر جهت و ارزش💖 می دهد وریشه🌱 های حجاب درون آن است،"حیا"😌ست.همان گوهر💎 ارزشمندی💶 که بعضی ها از آن بهره ای نبرده اند😑

چادر به سر می کنند اما در خیابان چنان قهقهه های مستانه😒 ای سر می دهند که صدایش 🎤گوش فلک را قلقلک می دهد!چه برسد به گوش نامحرمان...😕

چادر به سر می کنند اما ارتفاعی💆 را روی سرشان بنا می گذارند☹️ که دنباله ی چادرشان تا یک متر از زمین فاصله می گیرد😰

چادر به سر می کنند ولی به جای اینکه دستانشان 👐را صرف مرتب کردن چادر بکنند🤗،مدام مجبورند موهایشان را از جلوی چشمانشان کنار بزنند تا حداقل جلوی پایشان را ببینند😪

چادر به سر میکنند ولی چونان با عشوه💃 قدم بر می دارند که نگاه👀 مردان👥 به هرچیزی دوخته می شود  به غیر از چادر!😓

چادر به سر می کنند اما چادرشان زیر بار شوخی های آزادانه🙆 شان با نامحرمان رنگ می بازد!!!😞

چادر به سر می کنند ولی به فکر لباس هایی که می پوشند نیستند...خدانیاورد لحظه ای را که باد چادرشان را کمی کنار بزند...!😱آنموقع است که تمام حرمت و حیای چادر یکباره فرو می ریزد!🤕بس که لباسهایشان تنگ و بدن نماست...😩

چادر به سر می کنند ولی ساق دست های عریانشان💪 را نمی پوشانند...✌️زحمت پوشیدن یک جوراب را هم به خودشان نمی دهند☝️ و در عوض آنقدر زلم زیمبو به خودشان آویزان می کنند که جیرینگ جیرینگش 🎺تا فرسنگ ها طنین می اندازد🙄

چادر به سر می کنند ولی تصاویر محجبه ی😶 خود را در صفحات مجازی به اشتراک میگذارند😮 و اجازه میدهند چشمان👀 ناپاک نامحرمان🕵 معصومیتشان را لمس کند.چه لمس کردنی😷!که دست کمی از تازیانه ندارد...⛓

و گاه جملاتی را در تمجید💚 چهره🙎 شان می خوانند 😦که غرق در شادی👯 و شعف می شوند.و این درحالی ست که شنیدن این جملات در خیابان برافروخته شان می سازد😡

این ها نمی دانند که پیش از "حجاب"👘باید"حیا"☺️داشت...

کسی که بویی از حیا به مشامش نرسیده باشد😤،حتی اگر حجاب هم بگیرد،آن برایش وسیله ای می شود تا به جلب توجه هایش ادامه دهد.!😥

منتها این بار به شیوه ای دیگر...😟

وکسی که حیا ☺️درون ذاتش ریشه🌱 دوانده ،حتی اگر پوششش را هم بزور😵 از دست بدهد..باز همچنان عفیف💞😎 خواهد ماندو نه تنها خودنمایی😒 نمیکند،بلکه چنان خود را مصون میسازد🙃 که کسی جرأت🙄 نگاه کردن به اورا ندارد...!👀❌

و این یعنی:"زینب(س)"😏💖

و چه پرمفهوم است🤔:کسی  که حیا☺️ را نفهمد...چادر سیاه هم محجبه اش😐 نخواهد کرد!!!😇😇




‍ ‍ بانو!😊☝️


خودت و تنت را حفظ کن...🙍


حجاب فقط حجاب سر👤 نیست،حجاب تنت🙅 را حفظ کن!


تنت را از نامحرمان 🚶حفظ کن که در قبر با حضرت مادر(س)💓محشور شوی،نه مار و عقرب های سمی…🐍🦂


چشمت👁 را از نامحرمان🚶 برگیر که نگاه خدا👆 نصیبت شود،نه نگاه👀 هوس آلود👈😈 مردان خیابان گرد…😥


با گوش هایت👂 هر حرفی🗣 را گوش نده 👂👈❌تا ندای حق 👆را بشنوی،نه بیهوده های 😣ناحق را…


با زبانت👅 عشوه گری 💁برای پسران فامیل نکن😡 تا خداوند کامت را شیرین کند🌸،نه اینکه وسیله ای شوی برای تلخی 😔و گناه قلب های مریض…🙄


دستانت🙌 را به دست هر کسی😶 نسپار تا خداوند 👆💕دستانت را بگیرد برای هدایت☺️،نه اینکه دیگران ببرندت🚫 برای هلاکت…😨


با پاهایت👞 به هرجایی قدم مگذار😑 تا خداوند تورا به خانه اش🕌 دعوت کند،نه اینکه عاقبت خود را در خانه ی شیطان 👹بیابی…🤕


قلبت💛 را جایگاه کسانی نکن که لیاقت تورا ندارند😒 بلکه با قلبت به خدا عشق بورز💔،که عشق الهی💝 آسمانی را بچشی نه هوس عشق نمای😏 زمینی را…


به نفست شهوت 😐و هوس😞 راه نده،اما نفست را در راه خدا قربانی کن 🤗تا به معبود برسی…👆💙


حجاب تن از لحاظی مهم تر⚠️ از حجاب سر است!☝️


حجاب تن را که حفظ کنی😚،حجاب سرت خود به خود کامل می شود…😍


حجاب سری که درش حجاب تن نباشد،بی فایده است…!😟


تنت را به خاطر خدا با حجاب کن😌 که خدا را حس میکنی…😎


تن تو در برابر بعضی چیز ها حجاب می خواهد:⛔️


حرام😰


شهوت😵


هوس😯


گناه😓


بیهوده گویی🤐🤐🤐🤐


بیهوده شنوی😷


بد کرداری…😤


بانو جان!💜


حجاب را حفظ کن 😇تا حفظ شوی!☺️☺️




پ.ن:یادمه یه جایی خوندم که حجاب یعنی پوشش ظاهری و عفاف یعنی پوشش درونی.وبه همین دلیله که میگن حجاب و عفاف.یعنی پوشش ظاهر همراه با پوشش باطن خوبه.ن فقط پوشش ظاهر به تنهایی یا برعکس.

پ.ن2:البته آقایون هم باید این حجاب و عفاف رو رعایت کنند...




۷ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۱ تیر ۹۵ ، ۱۷:۰۳
سربازکوچولو

هیس! وقتی میشنوی میگن اُمل!

وقتی میشنوی میگن کلاغ سیاه، وقتی میشنوی میگن چادر نشین

سکوت نشانه ی وقار و آرامش توست...

چادر یا جادُر!؟ به نظر می رسه تلفظ اصلی و صحیح چادر،

جادُر بوده است! جادُر "یعنی جای در و گوهر"


***

دلتنگ که میشوم

چادرم میشود برایم مصداق حرم!

آخر بوی کربلا میدهد!

عطر مادرم زهرا(س) را میدهد...

گاهی که از درد روزگار، نفس کشیدن برایم

سخت می شوذ؛ میروم در هوای چادرم نفس تازه

میکنم...

حجاب و چادر وحی است...

از جانب خدا

به دخترانی که لایق این رسالت اند!


***

مادر سادات! خوشحال باش!

در روزگاری که عده ای احترام یتدگارت را زیر پا

می نهند...

و زنن بودن را زیر سوال برده اند،

هستند عاشقانی که با حفظ این چادر، پرچم شما را

برافراشته اند...

هستند کسانی که حرمت یادگاری ات را نگه داشته

اند...


***

خیلی ها می پرسن:

 کی گفته محجبه ها فرشته اند؟!

 "امام علی (ع):

همانا عفیف و پاکدامن،فرشته ای از

فرشته هاست. "


***

پ.ن1:

روز عفاف و حجاب رو به تمام فرشته های عزیز تبریک میگم.ان شاالله به خوبی امانت دار یادگار حضرت مادر باشید:)

پ.ن2:آقایون امروز برای همسرتون،خواهرتون،مادرتون،که چادری هستند حتما گل بخرید.باور کنید حجابشون،نجابتشون مایع افتخار و برکت زندگی شماست.

از ما گفتن.حتما گل بخرید براشون.البتهخانمای چادری همه گلن:)


۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۱ تیر ۹۵ ، ۱۶:۴۳
سربازکوچولو

گاهی این راننده کامیون ها می آمدند، اما از ترسشان کامیون را رها می کردند و فرار می کردند. می گفتند: جانمان سالم باشد، ماشین نمی نمی خواهیم. حاضر نمی شدند وسایل و مهمات را به خط ببرند. من دو-سه تا چادر تا می کردم و می بستم که پایم به پدال برسد و به چرخ ها هم چادر کهنه می بستم که گردوخاک نکند. کامیون را می بردم. نیسان و پاترول و لندکروزو... را هم می راندم.

۵ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۰ تیر ۹۵ ، ۲۰:۲۰
سربازکوچولو