طواف عشــ♥ـــق

یـــاران شتاب کنید که این راه رفتنی است نـــه گفتنی...

طواف عشــ♥ـــق

یـــاران شتاب کنید که این راه رفتنی است نـــه گفتنی...

مشخصات بلاگ
طواف عشــ♥ـــق

به نامِ نام زیبایت یــا ❀ الله ❀

عالم همه در طواف عشق است و دایره دار
این طواف حسین علیه السلام است.

سید اهل قلم:شهید آوینی
×××××××××××××××××

کپی و نشر بلامانع است.

محتاج دعای خیرتان

در پناه بهـــترین مــ♥ــادر

اللــهم عجل لولیک الفرج

نویسندگان

۱۹ مطلب در بهمن ۱۳۹۴ ثبت شده است

خدا همیشه آنلاینه.


کافیه دلت رو به روز رسانی کنی.


اون موقع میبینی که در تک تک لحظات کنارت بوده و هست وخواهد بود.


اگه دیدی خط ها شلوغه و حس میکنی جواب نمیادفاز پسورد «یاحسین» استفاده کن.


خدا به این پسورد حساسه و به سرعت نور جواب میده.


گاهی هم که حس میکنی ارتباط قطع شد،مشکل از مخاطب نیست،دلت ویروس گرفته!

۵ نظر موافقین ۴ مخالفین ۰ ۰۵ بهمن ۹۴ ، ۱۸:۰۰
سربازکوچولو

۶ نظر موافقین ۳ مخالفین ۰ ۰۲ بهمن ۹۴ ، ۱۴:۵۳
سربازکوچولو

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۲ بهمن ۹۴ ، ۱۴:۰۶
سربازکوچولو





پیامبر اکرم (صلی الله علیه وآله وسلم)می فرمایند:

هر که صادقانه از خدا طلب شهادت کند

خداوند او را به جایگاه شهیدان میرساند حتی اگر در بستر بمیرد!

بحارالانوار ج67 ص201
۰ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۰۲ بهمن ۹۴ ، ۱۳:۲۷
سربازکوچولو

یوسف از جرم زلیخا چند سالی حبس رفت

مهدی از اعمال ما حبس ابد گردیده است...

اللهم عجل لولیک الفرج


۱ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۰۲ بهمن ۹۴ ، ۱۲:۲۹
سربازکوچولو

مولا


بیا و آرامم کن...


اللهم عجل فی فرج مولانا صاحب الزمان

۰ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۰۲ بهمن ۹۴ ، ۱۲:۱۷
سربازکوچولو


از آنانی بگویم که خاطر تو را می آزارند؟ از آنها

که دستان پدرانه و مهربانت را خون ریز معرفی

می کنند؟ از آنها که چنان برق شمشیرت را به رخ

می کشند که مردمان از ظهورت بهراسند؟ از آنها

که تو را به دوردست ها تبعید می کنند؟ از آنها که تو

را دست نیافتنی جلوه می دهند؟ از آنها که به نام

تو مردم را به دکان های خویش فرا می خوانند؟

از خود آغاز می کنم که اگر هرکس از خود شروع

کند،فاصله های بی تو بودن، به چشم برهم زدنی

ناپدید می شوند. می خواهم به سوی تو برگردم.

می خواهم غربتت را حکایت کنم؛ غربتی که در

قرن ها ریشه دوانده و اشک آسمان و زمین را

به جریان انداخته؛ غربتیس که حتی برای برخی

دوستانت، غریب و ناشناخته مانده است.


یادداشت:

انتظاری دور از انتظار




چه انتظاری صحیح و چه انتظاری نادرست است؟

منتظران امام موعود کسانی هستند که در عصر غیبت،به

خودسازی پرداخته  و خود را از گزند انحرافات و گناهان حفظ نموده و در نتیجه،

در هنگام ظهور، به یاری او خواهند شتافت، نه آنان که از آموزه های دینی

فاصلع گرفته و با ترویج گناه و اشاعه فساد، ناخواسته به گروه

شیطان پیوسته اند.



پاسخ کامل به این سوال رو میتونید درنشانی زیر دنبال کنید:

http://bonyad.mahdaviat.ir/questions/369

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۲ بهمن ۹۴ ، ۱۲:۰۸
سربازکوچولو

صدای آژیر آمبولانس ها و ذکر «یاحسین» و«یازهرا»ی اهالی محله جوادالائمه(علیه السلام) که زودتر از آژیر وضعیت سفید بلند شده بودند، به گوش می رسید. از سر کوچه اصلی تا پایین محل، چند خانهویران شده بود. امداد گران و اهالی محل همه جمع شده بودند،اما

مقابل یک خانه غوغای دیگری برپا بود.بخشی از خانه در آتش می سوخت.

باک ماشین و بشکه نفت در شعله های آتش می سوختند و امدادرسانی را سخت تر می کرد.

کوچه پر بود ار مجروحان غرق به خون، زن کودک و پیر. شعله های آتش به همت مردم و امدادگران فروکش کرد و با کم شدن آتش،امدادگری به میان تلی از خاکستر و دود حمله ور شد تا شاید راهی برای نجات مصدومان پیدا کند.

اما این خانه دیگر یک طبقه شده بود و طبقه فوقانی وجود نداشت،جز یک راه پله مسدود. نه از خانه خبری بود نه از خانواده آقامهدی.

جوان امدادگر جسورانه آوار را جابه جا می کرد و به دنبال روزنه امیدی بود برای یافتن مصدومین.

همهمه ای لز بیروت به گوش می رسید؛ پنج نفرند،یک مرد و یک زن با سه تا بچه.ناگهان صدایی همه نگاه ها را به هود جلب کرد:«پیدا شد.»

راه پله ها از میان انبوه دود و غبار نمایان شد، اما راهی بود که انتها نداشت. امدادگرجوان از آن ویرانه سوخته دل نمی کند. سرفه امنش نمی داد.معلوم نبود بر اثر دود،چشمانش سرخ شده و اشک می ریزد یا از اینکه نمی شد پیکرهای این خانواده را شناخت و از یکدیگر جدا کرد. گویا در میان آن آهن و آجر و سنگ درهم ریخته دنبال نشانی می گشت. سرانجام میان دود وسیاهی، تکه ای مقوای سفید که گوشه  آن سوخته بود و رنگ طلایی نوشته هایش از لابه لای  شیشه های خرد شده پنجره ای که دیگر وجود نداشت نظرش را جلب کرد.

دست برد و آن را بیرون کشید که رویش نوشته شده بود:

به نام پیوند دهنده قلب ها

دوشیزه حسینی و آقای مهدی منافی پور...

شب گذشته فخری با مدادرنگی روی آن آخرین حرف دلش را نوشته بود:

«خدایا! از نعمت های تو متشکرم. پروردگارا!

من، همسر و فرزندانم را خیلی دوست دارم. از تو

می خواهم هرگاه که بنا شد از دنیا برویم،همه باهم

باشیم و داغ یکدیگر را نبینیم.»


۲ نظر موافقین ۴ مخالفین ۰ ۰۲ بهمن ۹۴ ، ۱۱:۲۰
سربازکوچولو

هیس! وقتی میشنوی میگن اُمل!

وقتی میشنوی میگن کلاغ سیاه،وقتی میشنوی میگن چادر نشین

سکوت نشانه ی وقار وآرامش توست...

چادر یا جادُر؟! به نظر می رسه تلفظ اصلی و صحیح چادر،

جادُر بوده است! جادُر " یعنی جای دروگوهر"

۶ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۰۱ بهمن ۹۴ ، ۱۸:۰۰
سربازکوچولو